هفدهمین شماره از مجموعه "روزگاران" حاوی یکصد خاطره کوتاه درباره روزهای اول جنگ در خرمشهر است. (خاطراتی از چهل و پنج روز مقاومت خرمشهر). در یکی از خاطرات میخوانیم: "باید میایستادیم شب بشود که بتوانیم از لای عراقیها فرار کنیم. نزدیکمان یک نهر بود، پر از لجن. گفتم "بریم توی نهر که گلولهها بهمان نخوره". رفتیم آن تو، آن قدر ماندیم تا هوا تاریک شد".