در دوران قبل از انقلاب معلمی درخواست میکند تا مدیر مدرسه شود و سرانجام موفق به این کار میشود. در این مدرسه به غیر از دانشآموزان, ناظم، چهار معلم و یک فراش مشغول به کار هستند. مدیر مدرسه در بدو ورود با همة آنها آشنا میشود. فردای آن روز یکی از معلمان دیر به مدرسه میآید و مدیر با بررسیهایی متوجه میشود که او هر روز دیر میآید و طی صحبتی با معلم او را متقاعد میسازد که دیگر این کار را تکرار نکند. یک هفته از ورود مدیر به مدرسه میگذرد و او دیگر به همة امور مدرسه آشنا شده است. زمستان نزدیک است و او مشغول مهیا کردن وسایل گرمایشی برای مدرسه است، تا این که یک روز، مردی با لباسهای مرتب و شیک وارد دفتر مدیر میشود و عکسهایی را روی میز قرار میدهد. مدیر از دیدن عکسها جا خورده و به دنبال حقیقت موضوع میگردد. داستان مذکور آغازگر «مدیر مدرسه» نوشتة «جلال آل احمد» ـ نویسندة برجستة معاصر ـ است که در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.